عنوان مقاله: متفکران عرصة مدیریت اسلامی (3)
مولف/مترجم: علی کریمزاده میبدی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2007
وضعیت: تمام متن
منبع: مجله دانشکده علوم انسانی- سال چهاردهم- شماره56
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
6 - امام محمد غزالی (450 تا 505 هـ . ق)
امام محمد غزالی از لحاظ کلامی اشعری مذهب و از نظر فقهی شافعی مذهب بود. مراحل زندگانی وی را میتوان به دورههای زیر ترسیم کرد:
1 - سالهای 450 تا 478 هـ . ق که با دوران کودکی و نوجوانی او مصادف بود و نزد استادان آن زمان، چون احمد زادکانی، ابونصر جرجانی، ابوالمعالی جوینی و دیگر مشایخ توس نیشابور، علوم عصر خویش آموخت.
2 - در سالهای 478 تا 484 هـ . ق به تکمیل آموختههای خود همت گماشت و در ضمن به تألیفاتی دست زد؛ از جمله کتاب «مفصلالخلاف» را در همدان تألیف کرد.
3 - از سال 484 تا 488 به درخواست خواجه نظامالملک در نظامیه بغداد به تدریس پرداخت.
4 - از سال 488 تا 498 به مدت ده سال در بلاد شام، بیتالمقدس و حجاز در انزوا بهسر برد. این دوره با انقلاب فکری او مصادف بود. کتاب احیاءالعلوم و اربعین و برخی از رسایل خود در این دوره دهساله تألیف کرد.
5 - در فاصله سالهای 498 تا سال 505 هـ . ق، پس از یک سال تدریس در نظامیـّه نیشابور به توس بازگشت. او در موطن خود به تدریس و تهذیب نفس پرداخت و کتاب نصیحهالملوک را در همین دوره تألیف کرد. در سال 505 هـ . ق (1111 میلادی) در توس وفات کرد و مزار او در کنار مزار فردوسی قرار دارد.
برخی شمار تألیفات وی را از 200 تا 400 کتاب و رساله یاد کردهاند. آثار مشهور او عبارت است از: احیاءالعلوم دین، مشکوهالانوار، مصفاهالاسرار، المنقذ منالضلال، المفصح منالاحوال، الاقتصاد فیالاعتقاد، کیمیایسعادت تهافتالفلاسفه، نصیحهالملوک و ... (آزاد ارمکی، 1376: 273).
آثار امام محمدغزالی بیشتر در زمینههای فقه و اخلاق است که از میان آنها میتوان نصیحهالملوک را نام برد. «اما مهمترین دستاورد و بزرگترین کار او، مجموعه عظیم احیاءعلومالدین نام دارد. این رساله، اخیراً به زبان عربی، مشتمل بر 3110 صفحه مطلب در قالب 16 بخش در چهار مجلد به زیور چاپ آراسته شده است. این اثر به عرصه وسیعی از موضوعات پرداخته است که بسیاری از ابعاد و فعالیتهای انسانی را دربرمیگیرد. این موضوعات عبارت است از ایمان، فلسفه، علم و دانش، سازمان مدیریت اداری و سیاسی، زهد و تفکر عمیق. رساله غزالی مشتمل بر چهار بخش است که هر بخش شامل ده کتاب جداگانه است و در مجموع چهل کتاب است.» (ال بورایی، 1380: 281)
«شاید مهمترین نوشتههای پرمغز غزالی، مواردی است که وی مستقیماً درباره مدیریت در اثر خود با نام نصیحهالملوک نگاشته است. این اثر در سال 1964 توسط اف.آر.سی. بگلی به لاتین ترجمه شده است. »این کتاب دو بخش دارد: بخش اول آن مشتمل است بر اصول آیین. در این بخش باورها و اعتقاداتی که هر حاکم مسلمان باید داشته باشد تشریح شده و در عین حال اصول دینی که این حاکم باید برطبق آنها عمل کند نیز ذکر شده است. بخش دوم، مشتمل بر «پژواکهایی برای پادشاهان» و شامل هفت فصل است، فصل اول به ویژگیها و شایستگیهای پادشاهان و امامان میپردازد. فصول دوم و سوم در باب ویژگیها و شایستگیهای وزیران و دبیران و هنرمندی ایشان است. (مورد اخیر در زمره ارکان عمده بوروکراسی هدفی در حکومتهای مسلمانان قرون وسطی به شمار میآید.) فصل چهارم در باب بلندهمتی حاکمان و بزرگواری آنها نگاشته شده، و فصل پنجم به ذکر و پند و اندرزهای دانایان و حکما پرداخته است. فصل ششم در باب هوشمندی و افراد هوشیار به رشته تحریردر آمده و فصل هفتم نیز در باب نکات و صفات خوب و بد زنان نگاشته شده است (البورایی، 1380: 282).
نحلة فکری غزّالی
یکی از جنبههای بحثبرانگیز شخصیت غزّالی فلسفهستیزی اوست. این بُعد از شخصیت وی را نباید به معنی عقلستیزی و مخالفت او با همه علوم عقلی بهشمار آورد. در واقع، او به آن سبب با فلسفة یونانی مبارزه کرد که آن را با مبانی و اصول دین اسلام مغایر میدانست.
وی برخلاف فلسفه با منطق کاملاً موافق بود و بزرگترین کسی که از منطق حمایت کرد، غزالی بود.
بهطور کلی میتوان گفت که غزالی بر محدودیت عقل در دستیابی به حقایق و رساندن انسان به کمال تأکید میکرد. به نظر غزالی«بعید نیست که ورای عقل، مرحلهای دیگر باشد که در آن، آنچه بر عقل نامعلوم است، آشکار شود.» (میر، 1380: 50)
نظریه عمومی پیوند دین و سیاست
دین و سیاست از دیرباز با یکدیگر تبادل و تعامل داشته است. اندیشه پیوند دین و سیاست پیش از ظهور اسلام نیز وجود داشته است؛ به عنوان مثال در ایران پیش از اسلام طرز تفکّری که میتوان از آن با عنوان فلسفه سیاست فروع خداوندی یاد کرد، توجیهکننده ساختار سیاسی بود.
«براساس این طرز تفکّر، اطاعت از حاکم یعنی پادشاه به این دلیل واجب و ضروری است که او صرفنظر از ویژگیهای مختلف از یک خصیصه مهم برخوردار است: خداوند به او فرّه ایزدی، عطا کرده است.» (میر، 1380: 68)
غزالی در آرای خود به این اصل یعنی پیوند بین دین و سیاست معتقد بوده است.
الف) تصریح غزالی به همراهی مُلک و دین
غزالی معتقد است که این پیوند از طریق ارتباط حاکم و عالم دین صورت میپذیرد.«والی بدان سلامت یابد که همیشه با علمای دیندار بود تا راه عدل بر وی میآموزند و خطر پرهیز این کار وی آگاه می دارند.» (غزالی همایی، 1367: 13)
امام محمّد غزالی در چند اثر خود بر توأم بودن دین و مُلک تأکید میکند و در تأیید آن این عبارت را به کار میبرد:«اُلمک والدینُ توأمان» در جایی دیگر میگوید، «الدّینُ والملکُ توأمان» دین و پادشاهی چون دو برادرند که از شکم یک مادر متولد شدهاند.(1) در این عبارتها غزالی توأم بودن دین و حکومت را تأیید میکند.
«به نظر غزالی دین، پایه و اساس، و پادشاه نگهبان است و هرچیزی که پایه و اساس نداشته باشد ویران میشود و هر چیزی که نگهبان و پاسدار نداشته باشد تلف میشود. بهطور کلی میتوان گفت که مردم با توجه به اختلاف طبقات و نیازها و تباین آرا درصورتی که به حال خود رها شوند و حاکمی مطاع نداشته باشند، گرفتار هلاکت میشوند» (غزالی (همایی)، 1367: 106).
ب) چگونگی پیوند دین و سیاست براساس نظریه غزّالی
بهطور کلی، نظریه غزالی درباره رابطه دین و سیاست بر سه رکن مبتنی است: پادشاه، خلیفه و علما. مطالبی که غزالی دربارة پادشاهان گفته است، دو قسم است. یک قسم آن مطالبی است که در آنها، وجود پادشاه ضرورتی اجتنابناپذیر قلمداد میشود، قسم دوم ، توصیههای غزالی به پادشاه است. در این توصیهها نکات جالبی به چشم میخورد. او در آثارش پادشاهان را مخاطب قرار داده است؛ مثلاً در جلد اول «کیمیای سعادت» ابتدا ولایت داشتن را درصورتی که از شفقت و عدل خالی باشد، خلافت ابلیس معرفی میکندو درصورتی که با عدالت همراه باشد خلافت خدای تعالی در زمین میشمارد.
هیچ عبادتی نزد خداوند متعال بزرگتر از ولایت داشتن با رعایت عدالت نیست و این عدل، درصورتی تحقق مییابد که والی ده قاعده را به این شرح رعایت کند. (غزالی، همایی، 1367: 190)
قاعده اول
آن است که قدر ولایت و خطر آن را بداند که ولایت نعمتی است بزرگ. هرکه شکرگزار آن باشد سعادت یابد و اگر در شکرگزاری آن کوتاهی کند در شقاوت افتد و دلیل عظمت آن اینکه رسول اکرم (ص) فرمودند:«عدلُ ساعَهٍ خَیرٌ مِن عبادهِ ستّینَ سنَه فرمودند: یک ساعت عدل از شصت سال عبادت بهتر است» (غزالی، همایی، 1367: 301).
قاعده دوم
انتظار حاجتمندان را بر درگاه خود حقیر نشمارد و از خطر آن بپرهیزد و تا زمانی که مسلمانی حاجتی دارد به هیچ عبادت مستحبی مشغول نشود زیرا برآوردن حاجات مسلمانان از همه مستحبات برتر است.
قاعده سوم
«خود را به شهوات عادت ندهد. به جای آنکه جامه نیکو بر تن کند و غذای خوش خورد، باید در همه چیزها قناعت کند که بدون قناعت عدل ممکن نیست.»
قاعده چهارم
تا جایی که میتواند کارها را بر رفق مبتنی سازد نه بر عُنف.(2)
قاعده پنجم
«بکوشد تا همه مردم در چارچوب موازین دینی از او خشنود باشند و باید افراد مورد اعتماد خود را بفرستد تا آنها از مردم احوال او را بپرسند زیرا عیب خویش را از زبان مردمان میتوان فهمید.»
قاعده ششم
«خشنودی هیچکس را برخلاف رضای شرع نخواهد.»
قاعده هفتم
«در هر واقعهای که پیش میآید، خود را رعیّت و دیگری را والی حساب کند و هرچه برای خود نپسندد برای دیگران نیز نپسندد. اگر بپسندد در ولایت خود خیانت کرده است.»
قاعده هشتم
«همواره تشنه دیدار علمای دیندار باشد و شنیدن نصیحت آنها را مدّ نظر قرار دهد و از دیدار علمای حریص بر دنیا که بر وی ثنا میگویند و خشنودی او را طلب میکنند تا از آن مردار و حرام دنیا که در دست اوست چیزی به مکر و حیله به چنگ آورند پرهیز کند و عالم و دیندار کسی است که به او طمع نمیکند و انصاف وی میدهد.»
قاعده نهم
«به آن قناعت نکند که خود ظلم نمیکند، بلکه باید به ظلم غلامان و چاکران و زیردستان خود نیز رضایت ندهد، زیرا مسئول ظلم آنها نیز اوست.»
قاعده دهم
«تکبر، صفت غالب بر والی است و از تکبّر، خشم غالب میشود و او را به انتقام دعوت میکند و خشم، دشمن عقل و آفت اوست. والی باید بکوشد تا در همة کارها جانب عقل را درپیش گیرد و کرم و بردباری پیشه کند و باید بداند که چون چنین کند مانند انبیاء وصحابه و اولیاء باشد و چون خشم راندن پیشه کند، مانند حیوانات درنده باشد.» (غزالی، خدیوجم، 1374: 535-525)
عقیده به پیوند دین و سیاست، در دوره ساسانیان ریشه داشت و این موضوع در اسلام نیز پذیرفته شده بود و غزالی از این نظریه پیروی میکرد.
«تکامل اندیشه غزالی را میتوان از ترتیب زمان تألیف آثار او دریافت. او زمانی که در بغداد بود «مستظهری»(3) و «اقتصادالاعتقاد» را نوشت. «احیاءعلومالدین»را در دوران عزلت به تحریر کشید و «مستصفی» آخرین اثر مهم اوست که در سال 503 پایان یافت. غزالی که مسائل سیاسی را با دید مذهبی مینگریست، خود را با مسأله رابطه حاکمیت و قدرت دنیوی (سلطان) از یکسو و دین و پادشاهی (ملک) از سوی دیگر مواجه دید (لمبتون، 1380: 195).
نظر امام محمد غزالی درباره امامت و خصوصیاتی که امام باید دارا باشد چنین است: ًغزالی معتقد است که امامت، هم از طریق عقل و هم از طریق نقل، واجب است. وی به توضیح شرایط لازم در تفویض قدرت به امام و خصوصیات لازم در امام میپردازد. هرگونه قدرت قانونی و شرعی را امام تفویض میکند و هر وظیفه عامی که از او سرچشمه نگیرد، بیاعتبار است. امام، جانشین پیامبر است و مأموریت او پاسداری از دین و ریاست بر امور دنیاست. بنابراین ادامه حیات دین و مبتنی بر ویژگیها و خصوصیات شخصی او و چگونگی نصب و تعیین اوست.» (لمبتون، 1380: 197)
اشاعره، ضرورت امامت را شرعی میدانند و نه عقلی. غزالی در این کتاب از دیدگاه اشعری پیروی نکرده است. او در بحث ضرورت وجود امام به ادلهای تمسک میکند که اجماع مسلمانان در ضرورت وجود امام برای حفظ و اجرای قوانین شرعی به آن معتقدند.
«استدلال نهایی او بر لزوم امامت این است که بدون وجود او قضاوت هیچ یک از قضات و هیچکدام از عهد و پیمانها و وصیتها معتبر نخواهد بود.
کارگزاران دونپایه هیچگونه مشروعیت «اتفاقی» ندارند. اعتبار آنها تنها «تأسیس»است؛ یعنی نیازمند نصب و تعیین است. به این ترتیب، نبودن امام هرگونه رابطه انسانی عادی و طبیعی را به گناه تبدیل خواهد کرد.
امامت در نظر غزالی دارای سه بعد است:
1 - قدرت لازم را به منظور حفظ نظم میطلبد.
2 - سمبل وحدت اسلامی و ادامة حیات آن است.
3 - اقتدار و اعتبار عملی و نظری خود را از شریعت گرفته است.
به نظر غزالی امامت تنها شکل مشروع حکومت در اسلام است و خلافت را هم به عنوان نقطة مرکزی شریعت در جامعه و هم به عنوان سمبل هدایت الهی اهل تسنن از طریق اطاعت آن از شریعت مستقر میکند. تصادفی نیست که این سه بعد متناسب است با سه منبع غزالی برای ویژگی اجباری بودن امامت، یعنی؛ سودمندی، اجماع و هدف پیامبر.» (لمبتون، 1380: 201)
«غزالی چهار منبع برای شرع میشمرد: کتاب ، سنّت، اجماع و عقل. او میگوید درواقع بیش از یک منبع وجود ندارد و آن خطاب خداوند است به کسانی که احکام و فرمانهای خود را به ایشان القا و املا کرده است. این خطاب توسط پیامبر(ص) به مردم رسیده و «سنّت» وقتی معتبر است که کاشف از حکم صادره از خداوند باشد و نیز «اجماع» وقتی معتبر است که کاشف از یک سنّت باشد و عقل نشان میدهد که اگر کسی منکر حقیقت نخست (وحی) شود، وجود شرع را منکر شده است.» (لمبتون، 1380: 215)
«از دیدگاه غزالی، دین و قدرت، چه قدرت مادی و چه معنوی از آغاز به صورتی ناگسستنی با هم ارتباط داشتهاند. در آرمان او، امت، سازمان و تشکیلاتی است که بر پایه دین و عقل استوار است و گردهمایی بزرگ یا پیمان برادری گستردهای است که در آن، همه برابر موقعیتی که خدا به آنان داده است در کارهای دینی و دنیوی، امور معنوی و در زمینه عقایدی که پذیرفتهاند با یکدیگر همکاری میکنند. هدف نهایی همة تلاشها، سعادت محض است و سعات محض با اطاعت از خدا پاسداری از حریم نواهی او، عمل به فضایل اخلاقی شرعی و واجبات دینی میسر خواهد بود.
مسألة محوری برای غزالی، حاکمیت بود. انسان فقط یک ارباب دارد: خدا، و تنها یک قانون دارد؛ شریعت، که خداوند به او بخشیده است.
سیاست نزد غزالی، پیوند نزدیکی با اصول دین معاد، اخلاق و قانون دارد که هر کدام از آنها بر هنر رفتار اجتماعی، رهبری دیگران و اداره امور بر پایة شرع مربوط است و آنها علم و دانش شرع و هنر منطبق کردن شرع با واقعیات دگرگون زندگی را در خود دارد و بالاخره به عقیدة غزالی، اخلاق را دربرمیگیرد. اصلاح سیاسی، اصلاح اخلاقی است. «هرکه خواهد دیگران را اصلاح کند، باید از خود آغاز نماید.» (لمبتون، 1380: 218)
این بود خلاصهای از نظریات و عقاید متفکر قرن پنجم هجری قمری درمورد مدیریت اسلامی که از نکات برجستة آنها اعتقاد به پیوند دین و سیاست در بیشتر منابع یافته شده از وی است.
7 - ابنجماعه (733-639 هـ . ق)
بدرالدین ابوعبدالله محمدبن ابراهیم کنانی فقید معروف به ابنجماعه در «حماه» به دنیا آمد و در دمشق تحصیل کرد و پیرو مذهب شافعی بود؛ در سال 687 قاضی مسجدالاقصی در بیتالمقدس، و در سال 690 قاضیالقضات مصر شد (دهخدا، 1370: 299).
«کتاب معروف او درباره حکومت اسلامی کتاب «تحریرالاحکام فی تدبیر اهلالاسلام» است که یادآور کتاب «الاحکامالسلطلانیه» ماوردی است، اما اوضاع و احوال نگارش کتاب او با زمان ماوردی کاملاً متفاوت است.
کتاب «تحریرالاحکام فی تدبیر اهلالاسلام» خلاصهای است از کتاب «الاحکامالسلطانیه والقواعدالاسلامیه» که توصیفی است از منابع بیتالمال، موارد صرف آن، مواجب لشکریان، جهاد در همه ابعاد آن، موقعیت مشرکین، ذمیها و مستأمنین. پیشگفتار کتاب بحثی است در مورد امامت و شرایط و وظایف امام. بنابراین، مقدمه بر این امر استوار است که امام، حداقل، ضامن حکومت اسلامی از جهات نظری است.» (لمبتون، 1380: 244)
«ابنجماعه لزوم امامت را بر این آیة قرآنی استوار میکند:«ای داود، ما تو را خلیفه در روی زمین قرار دادیم، پس میان مردم به حق داوری کن» (لمبتون، 1380: 245) و بر این نظر است که نصب امام برای حفظ دین، دفع اعدا، گرفتن داد مظلومان از ستمگران و نیز برای جمع مالیات و صرف درست آن لازم میآید.
امامت در نظر ابنجماعه دو نوع است: امامت اختیاری، و امامت قهری. امام انتخابی دارای ده شرط است: مذکر بودن، حریت، بلوغ، عدل، مسلمان بودن، عدالت، شجاعت، فرشی بودن، علم و کفایت در اداره امور جامعه که به او واگذار شده است.
امامت اختیاری از دو طریق بهوجود میآید: یکی از طریق بیعت اهل حل و عقد که میان امرا، علما، روسا و رهبران (وجوهالناس) یافت میشود.
راه دوم در امامت انتخابی، تعیین امام از طرف امام قبلی است؛ نصبی که جامعه نیز آن را خواهد پذیرفت.
امامت قهریه که تنها شکل موجود در زمان ابنجماعه بود به گفته صریح او به دلیل اعمال قدرت قهریه به صاحب آن داده شده است. او میگوید: «اگر زمانی امام وجود نداشته باشد ]یعنی قدرت حکومت در دست امام نباشد[ و فردی که واجد شرایط نیست منصب امامت را به عهده گیرد و از راه قدرت و نیروی نظامی بر مردم سلطه یافت، بدون آنکه بیعتی گرفته باشد با او بیعت کرد و اطاعت او واجب خواهد بود.» (لمبتون، 1380: 246)
باید نظریه ابنجماعه را «مشروعیت سلطه» نامید. وی نظریة خود را برچند اساس پایهگذاری کرده است:
«1- اساس سلطه عیناً نصوص قرآن است (فلولا دفع اللهالناسُ بعضهم ببعض لَفسدتالارض) (بقره / 152).
2- سلطان برای دفع قوی از ضعیف است. و سلطان عطیه الهی است (ولکنالله ذوفضلٍ علیالعالمین).
3- خداوند نصرت و تمکین را برای سلطه ضمانت نموده است اگر ملزم به امور چهارگانهای باشند که در این آیه شریفه آمده است ًالذین إن مکّناهم فیالارض اقاموالصلوه ...ً (حج / 41).
4- برای حراست دین و سیاست امور مسلمین و حفظ امنیت و دفع فساد اقامه امام واجب است و ... لان الخلق لاتصلح احوالهم الا بسلطان» (علامه حلی ، 1370: 285).
ابنجماعه ضمن توضیح ضرورت وجودی حکومت و سلطه با قید چهار شرط اقامة نماز، اعطاء زکاه، امر به معروف و نهی از منکر به «سلطه» تقدس و نفوذ میبخشدو آن را «عطیة الهی» میداند. بنابراین هم مصدر اصلی سلطه را خداوند متعال میداند و هم آن را در چارچوب شرع مهار میکند (ذاکر صالحی، 1373: 62).
8 - ابنتیمیه (728-661 هـ . ق)
«تقیالدین احمدبن عبدالحلیم ابنتیمیه به عنوان پدر مدیریت اسلامی شناخته شده است (جلالی 1976: 91). مهمترین دستاورد او در عرصه اداره امور و مدیریت، رسالة خواندنی وی تحت عنوان السیاسهالشرعیه است. این کتاب کوچک، که شش قرن پیش از زمان تیلور و هنریفایول نگاشته شده است اولین روش علمی را در باب تعیین اصول مدیریت در قالب و چارچوب اسلامی مورد استفاده قرار میدهد.» (البورایی، 1380: 283)
«دو کتاب مهم سیاسی ابنتیمیه عبارت است از: السیاسهالشرعیه فیاصلاحالراعی والرعیه» و«منهاجالسنه». نظر ابنتیمیه براساس این دیدگاه استوار است که خداوند، جهان را خلق کرد تا او را اطاعت کنند. پیامبران از طرف خداوند مبعوث به رسالت شوند و همگی معصوم بودند که آخرین آنها حضرت محمد (ص) بود. قانونگذار ایدهآل، پیامبر بود که وظیفة او حفظ وحدت و صلح در جامعه بود.
در سراسر کتاب الساسیهالشرعیه، مسأله نیاز به قدرت قاهره به منظور حفظ آیین و برقراری نظم، همچون رشتهای سریان دارد. (لمبتون، 1380: 249)
«ابنتیمیه این سخن را از حضرت علیبن ابیطالب (علیهالسلام) نقل میکند:
«النّاس لابد من امیرٍِ برٍ او فاجر» مردم نیاز به امیر دارد چه عادل و چه فاجر. توجیه ولایت امام ظالم این است که به وسیله او اجرای حدود میشود؛ راهها امن، و خراج تقسیم میشود.
ابنتیمیه میپذیرد که دین و سیاست جداییناپذیرند. به این دلیل معتقد است که «شریعت» محتاج «سلطان» و صرف اموال حکومتی در راه خداست و این موجب صلاح دین و دنیا خواهد شد.
در کتاب السیاسهالشرعیه، ابنتیمیه بیشتر مایل است که حاکم را «ولیامر» بنامد تا «امام» و شاید به این دلیل باشد که او با اینکه به دنبال اساس شرعی برای حکومت توصیفی خود است از خلافت تاریخی کمتر سخن میگوید. نظریه او از نظریهای که سابقاً معیار عقیده اهل سنت بود در سه جهت متفاوت است:
اولاً او معتقد است که خلافت واجب نیست.
ثانیاً با معتبر دانستن چند حدیث همانند خوارج، نظر میدهد که تعداد ائمه هر زمان نامحدود است و بر آن است که در یک زمان بیش از یک امام میتواند حکومت کنند.
ثالثاً او نظریه اهل سنت را در زمینه انتخابی بودن امام نمیپذیرد. او توضیح میدهد که حتی در آغاز، انتخاب درستی انجام نگرفته، بلکه فقط مردم، رهبر، اجتماع را، که یا منصوب بود، یا تحمیلی و مورد حمایت قرار دادند.» (لمبتون، 1380: 252)
نتیجهگیری
با توجه به آنچه درباره متفکران مزبور گفته شد میتوان به این نتیجه پرداخت که نظریات گوناگونی درباره پیوند دین و سیاست ارائه شده است.
از نظر غزالی میان دین و سیاست پیوند ناگسستنی وجود دارد و همچنین سیاست با اصول دین، معاد، اخلاق و قانون پیوند نزدیکی دارد.
نظر، فخررازی درست برعکس غزالی است. او به «امامت» معتقد بود و در عین حال، قدرت دینی و دنیوی را از هم جدا میدانست.
«ابنجماعه» وجود حکومت را ضرورت میداند اما با قید چهار شرط اقامه نماز، اعطای زکات، امر به معروف و نهی از منکر. او به سلطه، مشروعیت میدهد و آن را عطیه الهی میداند.
«ابنتیمیه» هم اساس نظر خود را بر آیة «ان الله یأمرکم أن تودوا الامانات الی اهلها» پایهگذاری کرده است. وی میگوید حکومت امانت الهی است که باید از طریق «تولیت اصلح» و انتخاب «الامثل فالامثل» ادا شود. او معتقد است که سرچشمه مشروعیت نظام سیاسی در کلمه امانت نهفته است؛ بدین معنی که حاکم اسلامی امانتدار چیزی است که متعلق به خداست و او تنها إعمالکننده و مجری حق حاکمیتی است که در اختیار او قرار گرفته است.
بین این چهار متفکر در قلمرو حکومت و سیاست، غزالی بیشترین آثار علمی را از خود به جای گذاشته است و بعد از او میتوان از فخر رازی نام برد.
یادداشتها
1- روایتی به نقل از ابنعباس از قول پیامبر اکرم (ص) ذکر میکند، براساس این نقل پیامبر اکرم (ص) فرمودند «الاسلام والسلطان اخوان توأمان لایصلح احدهما الّا بصاحِبهِ فالسلامُ اُس والسطانُ حارس فما لا اُس له منهدم و مالاحارس له ضایع».
2- عنف یعنی درشتی، قساوت و شدّت.
3- غزالی این کتاب را خطاب به خلیفه عباسی (المستظهر بالله) مینویسد و اورا به تعلم و دریافت احکام شرعی فرا میخواند و تکلیف طلب علم را به او گوشزد میکند. گلدزیهر در سال 1916 در لیدن کتاب را با ترجمه متن به آلمانی چاپ کرده است
4- جامعالعلوم یا حدائقالانوار فیحقائقالسرار مجموعهای است که در سال 574 فخررازی برای علاءالدین تکش خوارزمشاه نگاشته است. از این کتاب با عنوان «کتاب ستینی» یاد شده است زیرا دربارة شصت علم بهصورت دایرةالمعارف گونه نوشته است.
5- فخررازی در کتاب جامعالعلوم ص 217 مینویسد: اصل چهارم: پادشاه باید که در عفو فرمودن تاخیر نفرماید و در عقوبت کردن اندیشه فرماید.
منابع:
قرآن کریم.
ال بورایی، محمدعبدالله، مدیریت و اداره امور دولتی در اسلام، مترجمان، عبدالله جاسبی، نیکومرام ربیعی، رستمیان، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، 1380.
آزاد ارمکی، تقی، اندیشه اجتماعی متفکران، مسلمان از فارابی تا ابنخلدون.
حلبی، علیاصغر تاریخ تمدن اسلام، تهران: انتشارات اساطیر، 74.
دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، ج 2، تهران: امیرکبیر، 1370.
ذاکرصالحی، غلامرضا، فصلنامه مصباح، شماره 11، پاییز 1373.
علاّمه حلی، کشفالمراد فی شرح تجریدالاعتقاد.
غزالی، محمد کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، ج اول، چاپ ششم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.
غزالی، محمد، نصیحهالملوک، به تصیح جلالالدین همایی، چاپ چهارم، تهران: مؤسسه نشر هما، 1367.
لمبتون. آن. کی. اس. دولت و حکومت در اسلام، مترجمان سیدعباس صالحی و محمدمهدی فقیهی، تهران: عروج، 1380.
میر، ایرج رابطة دین و سیاست، تفسیرهای امام محمد غزالی و خواجهنصیرالدین طوسی از پیوند دین و سیاست، تهران: نشر نی، 1380.
مدیریت راهبردی
مدیریت کیفیت
مدیریت اسلامی
مدیریت جهادی
مدیریت فنآوری اطلاعات
مدیریت منابع انسانی
مدیریت پروژه
مدیریت بهره وری
مدیریت بحران
خلاقیت و نوآوری
بازاریابی و CRM
مدیریت زنجیره تامین
مدیریت تولید و عملیات
مهندسی ارزش
مدیریت اقتصادی و مالی
مدیریت مشارکتی
مدیریت آموزشی
مدیریت کارآفرینی
مدیریت زمان
مدیریت تغییر
مدیریت بازرگانی
مدیریت استعدادها
مدیریت توسعه
مدیریت ریسک
آینده پژوهی
ارزیابی عملکرد
مبانی سازمان ومدیریت
مفاهیم نوین در سازمانها
حسابرسی و حسابداری
تصمیم گیری و تصمیم سازی
ساختار و معماری سازمانی
جنبش نرم افزاری تولید علم
تعالی و بالندگی سازمانی
مدیریت شهری
اقتصاد مهندسی
توانمندسازی
تئوری فازی
انگیزش
رهبری
مهندسی مجدد
مهندسی سیستم ها
فرهنگ و جو سازمانی
سازمانهای یادگیرنده
شبکه های عصبی
اخلاق در سازمان
مدیریت فناوری
مدیریت عملکرد
مدیریت بومی
مقالات ترجمه شده
مقالات روح الله تولایی
مورد کاوی
مدیریت R & D
مدیریت دولتی
برنامه ریزی
رفتار سازمانی
مدیریت صنعتی
بودجه بندی
مدیریت خدمات
تعاونی ها
الگوبرداری
مشاوره مدیریت
طرح تجاری
شرکتهای مادر
برنامه ریزی
قیمتگذاری
هزینه یابی
شبیه سازی
سلامت اداری
تجارت الکترونیک
بنگاه های کوچک و متوسط
مدیریت ایمنی و بهداشت
تئوری پردازی درمدیریت
خصوصی سازی
هوش هیجانی
سازمان ها چابک
سازمانهای مجازی
مدیریت فرهنگی
مدیریت گردشگری
عدالت سازمانی
روش شناسی تحقیق
پرسشنامه های مدیریتی
مدیریت مذاکره
آرشیو
متن کامل جزوات درسی
دانلود کتاب های مدیریت
آدرس دانشگاههای جهان
KnowledgeManagement
Strategic Management
Marketing
..::""بسم الله الرحمن الرحیم""::.. ««لکل شیء زکات و زکات العلم نشره»» - دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت تولید و عملیات دانشگاه علامه طباطبائی و فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته مدیریت صنعتی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام هستم. پس از سال ها پریشانی از " فقدان استراتژی کلان علمی" که خود مانع بزرگی سر راه بسیاری از تدابیر کلانِ بخشی محسوب می شد، هم اکنون با تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران مبنای ارزشمندی است که بر اساس آن بتوان برای تعیین تکلیف بسیاری از تصمیمات و امور بر زمین مانده چاره اندیشی کرد. در ابتدای این چشم انداز آمده است : " ایران کشوری است با جایگاه اول علمی ، اقتصادی، ..." مشاهده می شود که کسب جایگاه نخست در حوزه های علم و دانش، آرمان مقدم کشورمان می باشد. این حقیقت، ضرورت هدایت دغدغه خاطرها و اراده ها و توانمندی ها به سوی کسب چنین جایگاهی را روشن می سازد. جهت دستیابی به این چشم انداز، برنامه ریزی ها، تصمیم گیری ها، تدارک ساز وکارهای متناسب و اولویت بندی آن ها، تعاملات و تقسیم کارها و ... جزء اصول و مبانی پیشرفت و توسعه تلقی می شوند. اولین گامی که جهت توسعه دادن مرزهای علم باید طی کرد، یادگیری حدود مرزهای علم می باشد. بر این اساس اینجانب به همراه تعدادی از دوستانم در دانشگاه امام صادق(ع) و دیگر دانشگاه ها جهت ایجاد یک حرکت علمی و ایفای نقش در جنبش نرم افزاری تولید علم بوسیله معرفی سرحد مرزهای علم و دانش ، اقدام به راه اندازی "پایگاه مقالات علمی مدیریت" نمودیم. هم اکنون این پایگاه بیش از 4200 عضو پژوهشگر و دانشجوی مدیریت دارد و مشتاق دریافت مقالات علمی مخاطبین فرهیخته خود می باشد. کلیه پژوهشگران ارجمند میتوانند جهت ارسال مقالات خود و یا مشاوره رایگان از طریق پست الکترونیک tavallaee.r@gmail.com مکاتبه نمایند.